سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای آن که با رازگویی طولانی اش، همدم عارفان گشت و لباس دوستی اش را بر تن ترسیدگان پوشاند ! [امام سجّاد علیه السلام ـ در نیایشش ـ]
سرباز نبرد نرم
 
 RSS |صفحه اصلی|ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» برای او که می گویند «کرمانی نیست!!!»

باور نکنید! قصه است!   

چند سال پیش پروفسور مجید سمیعی جراح مغز و اعصاب و مؤسس و رئیس بیمارستان خصوصی علوم عصبی هانوفر در آلمان تصمیم گرفت بنا به سابقه رفاقت و حضوری که در دهه‌های آغازین زندگی در کرمان داشته است، هر ساله چند روزی به کرمان آمده و به مردم خدمت کند! سال اوّل آمد با سلام صلوات به استقبالش آمدند، سال دوم هم همینجور، امّا سال سوم، عده ای که در میان آنها تنی چند از خانواده هایی که مورد لطف و طبابت ایشان نیز قرار گرفته بودند به چشم می خورد، گفتند ایشان حق ندارد در استان ما طبابت کنند!؟

ـ چرا مگه چی شده!؟

ـ ما شناسنامه‌ش رو دیدیم نوشته متولد تهران و در یک سایت هم خواندیم که نوشته خانواده‌اش گیلانی‌الاصل اند!!!!   

ـ جل الخالق!!؟   

نگران نشوید این قصه بود و شأن مردم مهمان نواز، عالم دوست، قدر شناس و دوستدار اهل بیت استان کرمان فراتر از این است که چنین وصله‌هایی به ایشان بچسبد.   

آیت الله خاتمی نفر اول خبرگان کرمان علی رغم توطئه انگلیسی

عکس فوق در ساعت 09:16 شنبه هشتم اسفندماه یکهزار و سیصد و نود و چهار، یک روز پس از خلق حماسه‌ای دیگر برای یادبود عیار بالای بصیرت کرمانیان به این نوشتار ضمیمه شد.

حکایت این روزهای انتخابات امروز کرمان امّا چیز دیگری است؛ عده ای آن سوی مرزهای کرمان و ایران به خاطر سیلی محکمی که از فرزندان کرمان، شهدا و سرداران کرمان، در کل دوران انقلاب اسلامی خورده اند در صدد آنند که با ناجوانمردانه ترین حربه‌ها این مردم نجیب را بی آن که بخواهند از مسیر اصیلشان منحرف سازند.   

آری اینک می‌خواهند از مردم کرمان انتقام بگیرند!   

آن هم با تخریب سیدی بزرگوار، که خاطره حضورش در لشکر 41 ثارالله و در بین رزمندگان این استان همواره روحیه‌بخش بود، روحانی بزرگواری که هیچ گاه مردم کرمان را فراموش نکرد و همیشه همدوش با نمایندگان مجلس استان و گاه فراتر، در مقام دفاع از حقوق اهالی خون‌گرم استان برآمده است.   

آری سید احمد خاتمی، آن روحانی شجاع و غیوری که بی هیچ واهمه و رودربایستی از کسی یا گروهی همواره پناه و حامی ملت بوده‌است، امروز آماج ناجوانمردانه‌ترین تخریب‌ها قرار گرفته و بدخواهان و نامحرمان انقلاب بر آنند که انتقامشان را از حق مداری این روحانی گرانقدر با سوء استفاده از احساسات پاک مردم کرمان بگیرند!!!  

مردم عزیز کرمان! حضور خانوادگی استاد سید احمد خاتمی به زمانی بر می‌گردد که پدرخانم ایشان، اوّلین مجتهدِ شهیدِ نهضت امام خمینی یعنی آیت‌الله سید محمدرضا سعیدی سال‌ها پیش (دهه 30 شمسی) به نمایندگی از آیت الله العظمی بروجردی عهده دار امور دین و دنیای مردمان این خطه بوده‌اند و جالب است بدانید که یکی دیگر از دامادهای آیت‌الله سعیدی یعنی حجت‌الاسلام والمسلمین آیت‌الله‌زاده غروی ساکن استان کرمان می‌باشند و این ارتباط همچنان بود تا دفاع مقدس و حضور ایشان در لشکر ثارلله و تا امروز.    

بیاد داریم دورانی که سید احمد خاتمی یک تنه در مقابل جریانی که می‌خواستند امام حسین «علیه السلام» را از مردم بگیرند ایستاد و با سخنرانی‌های روشنگرانه خویش ذهن و دل جوانانمان را با نور ایمان آشنا کرد.   

سید بزرگواری که با عناوینی چون امام جمعه تهران، نماینده خبرگان، عضو برجسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و... در هر گوشه‌ای از استان کرمان که برای یادواره شهدا دعوت می‌شدند حتی اگر روستایی یا بخشی کوچک بود با کمال میل شرکت می‌کردند و حتی یک بار هم نگفتند من که که کرمانی نیستم بروید دنبال یک کرمانی!

راستی یادمان نرود عده‌ای که الان صحنه گردان پشت پرده‌ی انتقام از این سلاله زهرا آن هم در ایام شهادت مادرش هستند و سال‌ها کارشان چپاول سرمایه‌های این مردم مظلوم بوده‌است در شناسنامه‌هاشان مهر ثبت احوال کرمان خورده، اما سالهاست که در انتخابات مختلف از شما مردم نجیب شکست خورده‌اند. اینان، ایرانی هم نیستند چه رسد به کرمانی!

قربان شما مردم «مظلوم‌دوست» و فدای شهدای شما

یکی از فرزندان خطه کرمان

شاگرد قدیمیِ سید مظلوم، آیت الله سیداحمد خاتمی

1394/12/4

 

صفخه اصلی

 

pdf یک صفحه‌ایA3 ویژه نصب در تابلو

pdf دو صفحه‌ای ویژه چاپ A4

pdf چهار صفحه‌ای (نسخه درشت خط)

به صورت jpg دوصفحه‌ای ص1

به صورت jpg دو صفحه‌ای ص2

به صورت jpg چهار صفحه‌ای ص1

به صورت jpg چهار صفحه‌ای ص2

به صورت jpg چهار صفحه‌ای ص3

به صورت jpg چهار صفحه‌ای ص4

***********************



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( سه شنبه 94/12/4 :: ساعت 8:24 عصر )
»» مقایسه ای جهت انتخاب نامزد اصلح - ویژه رفسنجان و انار

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( سه شنبه 94/12/4 :: ساعت 10:38 صبح )
»» بزرگی به عقله نه به سن!

(عکس‌نوشته‌ای تقدیم به آیتِ «الله» حجت الاسلام میثم دوست محمدی)

نامزد پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری از استان قم

و کم سن و سالترین آنها

اما بزرگوار.

با اینکه سنشون از همه کمتره، امّا ثابت کردند
که بزرگی به عقل و فهمه! لابُد می پرسید چطور!؟
چون مثل بعضی ها صرف تایید اجتهادشون برای
استفاده از لقب مقدس «آیت الله» حرص نزدند
و حتی از «پسوند والمسلمین» هم احتراز نمودند
بماندکه عده ای احراز صلاحیت نشده عقده ای
در فضاهای غیر مُجازِ مَجازی و واقعی از شنیدن
لقب «علامه» و «آیت الله» ذوق مرگ می شوند.

****

درسته انتخاب ما قمی ها، آیت الله مومن هست، امّا آقا میثم
مودب و با ظرفیت رو دوست داریم و براشون دعا می کنیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( دوشنبه 94/12/3 :: ساعت 7:38 عصر )
»» دلنوشته ای تقدیم به دو فرزند خلف حزب الله در رفسنجان:

خداوندا به برکت غبار جبهه که متبرک به خون شهدای بی شماری بوده و دوستانم علی اکبر و محمد مهدی پورغلامعلی روزگاری در آن بهشت بی همتا تنفس می کردند و به نفس نفسِ مادرمان حضرت زهرا در پشت در سوخته،  قسمت می دهیم که این دو برادر محبوبِ برو بچه های حزب اللهی شهرمان را در بزنگاه انتخابات به تصمیمی برسان که مرضی تو باشد. و امیدوارم جناب آقای علی اکبر نقش تاریخی خود را در این لحظه به خوبی ایفا کنند و یاری گر برادرشان دکتر محمدمهدی پورغلامعلی باشند در این صحنه تکرار نشدنی.
بدون شک «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ» و «مَن کانَ یُریدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَمیعًا ? إِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُهُ»

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
یک دوست 
3/12/94



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( دوشنبه 94/12/3 :: ساعت 9:53 صبح )
»» قصه انتخاب اصلح + جدول نمادین

مقدمه:

این نسخه را برای شهر خودم پیچیدم از روی تجربه (چون دکتر نیستم) ولی برای شهرهای دیگه هم شاید افاقه کنه و اگر کسی واقعا مونده باشه چکار کنه از این راه می تونه به خوبی به نتیجه برسه، حتی کاندیداها می تونند راحت از این طریق متوجه بشوند که کدامشان به نفع آن دیگری کنار برود.

وقتی خبرنگار باشی ناخودآگاه هر موضوعی که پیش می آید، دلت می خواهد سرَک بکشی و از کم و کیف ماجرا و نظرات مردم با خبر باشی. حالا هر چه موضوع  مهمتر باشد این نگاه کنجکاوانه هیجان انگیز می شود البته نه مثل فیلم های پلیسی ولی خوب تا حدّی.
ماجرا از اینجا جالب تر می شود که ندانند خبرنگاری و بدون گارد حرفهاشون رو راحت بزنند.
درست حدس زدید، مسئله انتخابات، مسئله ای که هر چه به جمعه هفتم اسفندماه نزدیک می شویم، تنور آن داغ‌تر می شود و مردم مصمم‌تر برای اصل شرکت و تبعاً گزینش اصلح.

این روزها در کوچه ها و محله های شهر ما هم چنین وضعی است و کم و بیش مردم بحثشان شده انتخابات و پرداختن به اینکه که از کی بهتر است.
بگذارید از خانواده شهدا شروع کنم؛ عزیزی می گفت فلانی به نظرت نتیجه انتخابات چی میشه!؟ من نگرانم! نکند شنبه بعد از انتخابات لبخندی که باید بر لب آقا نقش نبندد! گفتم چطور مگه! گفت نگرانم بروبچه های انقلابی که الان در کسوت نامزدی نمایندگی هستند نتوانند در وقت مقتضی به تصمیم واحد برسند ومن موندم که چرا نمی رسند!؟ مگر انتخاب اصلح تکلیف همه نیست و مگر ملاک های اصلحیت مشخص نیستند!؟ راستش من این دو سه نفری که به عنوان فرزندان انقلاب تحت عنوان اصولگرا به صحنه اومدند قلبا دوستشان دارم اما خوب یک رای که بیشتر ندارم!؟ پس چکار کنم!

حرفهایش به اینجا که رسید دیگر نگذاشتم ادامه بدهد، پریدم وسط حرفش رو گفتم با این نگاهی که تو به نامزدها داری حتما در گزینش اصلح موفق می شی، اما اگر میشه مسیر نتیجه گیریتان را برای من هم توضیح بدهید. بعد از اینکه قدری شکسته نفسی کردو با وجود اینکه فارغ التحصیل ارشد علوم سیاسی یکی از دانشگاههای مطرح تهران بود، گفت راستش را بخواهید خیلی کار سختی نیست و چشم بندی هم نمی خواهم بکنم. خیلی ساده است.

شما پیش خودت یکی یکی ارزشها و خوبی ها را ردیف کن بعد اسامی دو سه نامزد محبوبت را که واقعا گل اند، با  آن ارزشها و ویژگی ها محک بزن. بعد دست کرد از روی داشبورد ماشینش یک کاغذ a4 را که توی یک کاور براق گذاشته بود نشونم داد:

چند سطر عمودی و سه یا چهار سطر افقی داشت مثل برنامه هفتگی مدارس؛ بعد در ستون اول نام نامزدها را نوشته بود و در بالای ستون دوم تا یازدهم هم حدود ده ویژگی را نوشته بود. که من همه اش یادم نیست. مثلِ تجربه، مردم داری، اصالت خانوادگی، پاکدستی و چشم سیری،سواد و دانش، دنیادیدگی، سوابق جبهه و جهاد و... این رو هم بگم بالای جدول نوشته بود، جدول انتخاب آگاهانه، عاقلانه و منصفانه...خیلی خوشحال شدم از ایشان خداحفاظی کردم و به سمت دفتر نشریه افتادم توی راه یکی دو تا مغازه کار داشتم و چند کار کوچک دیگر. حرفهای حاج علیرضا (برادر شهید) که در نهایت بصیرت بود رو به صورت مختصر به چند نفری که توی مسیر به تورم خوردند ارائه کردم و از پاسخهاشون نتیجه گیری کردم... بالاخره بعد از دو ساعت به دفتر نشریه رسیدم و تصمیم گرفتم این جدول رو توی نشریه چاپ کنم تا با توجه به ویژگی های منحصر به فرد رفسنجان مردم شهرم رو در انتخاباتی پرشور و انتخابی سرشار از شعور همراهی کرده باشم.. حالا شما عزیز بزرگواری که این نشریه رو مطالعه می فرمایید، نظرتون راجه به این روش چیه!؟ البته این رو هم اضافه کنم من خودم تو این چند روزه با استفاده از نظرات مردم از اقشار مختلف چند آیتم دیگر به جدول حاج علیرضا اضافه کردم. و مطمئنم که خروجی این نظر سنجی که منصفانه ترین نظرسنجی است یک فرد بیشتر نیست و مردم کریم رفسنجان فارغ از هر گونه نگاه احساسی انتخابی اصلح خواهند داشت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( شنبه 94/12/1 :: ساعت 2:30 عصر )
   1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نکته یِ مهمی در باب شیعه گی!
پینگیلیسم سیاسی!
راز سانسور مارادونا
نیازمند گروه خون عشق مثبت
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
همیشه وقت رفتنهای هر روزه
کریم الصفح
پاییز پر خزان
زندگی به سبک گل
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
و ما امّا کران تا کران کر
#دیوانه گی_شبانه، این قسمت چرا به این درخت می گویند بید مجنون!؟
وای از این کتاب
تو به تاریکی عادت نکن
کمتر شنیده شده در باب تقوا
[همه عناوین(142)]