سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترس با نومیدى همراه است ، و آزرم با بى بهرگى همعنان ، و فرصت چون ابر گذران . پس فرصتهاى نیک را غنیمت بشمارید . [نهج البلاغه]
سرباز نبرد نرم
 
 RSS |صفحه اصلی|ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» از صداقت تا شهادت

بعدالتحریر:

حسین بادپا از منظری دیگر

آنچه که حسین بادپا را برای من قهرمان کرد جسارت معنوی اوست در زدودن عِقال تمنیات دنیا! و درک صحیحش از مفهوم انسان و تحولی که او در اثر مجاهدت و دعا و توسل به دست آمد، و صداقتی که سعی می کرد از مرز آن عدول نکند و هرگز اصرار نداشت خود را انسانی مقدس جا بزند، بیش از اندازه ای که بود.... در ایام شهادتش در وبلاگم نوشته ای را در این راستا تقدیم کرده ام که جدای از مغلق گویی هایی که ذاتی قلم من شده است در تبیین همین موضوع نگاشته شده است، بدیهی است که در این نوشتار گاهی به رموزی بر می خوریم که فقط آنها که با حسین بوده اند و یا از دور تحولات او را رصد می کرده اند در می یابند که قصه چیست!
اگر خواستید بیشتر بدانید متن زیر را بخوانید:

از صداقت تا شهادت

من کی ام که بخواهم در وصف شهید و شهادت چیزی بنویسم!
اما از حسین نمی توانم ننویسم! لابد می پرسید کدام حسین!؟
ـ خرازی!؟
من را چه به سردار کربلای5 و دست طلائی مانده در طلائیه اش!؟
ـ آهان فهمیدم: حاج حسین بصیر منظورته!؟
کمی فکر کنید! بین من و آن سردار چه قرابتی است!؟
(کمی من و من می کنید و به خود اجازه می دهید که بپرسید:) ـ امام حسین!؟
خجالت می کشم،
از خودم،
نوشته ام،
وبلاگم! زندگی ام! همه ام!
یک راهنمایی می کنم: ببینید من بچه کرمانم و سهمم از جنگ، تورق کتابهای کنگره سرداران و 8000 شهید استان های کرمان وسیستان و بلوچستان است.
اینجاست که همه دوستان کرمانی ام  یک صدا (یکصدا ئیشان توی دلشون بود) می گویند:
حسین یوسف اِلهی؛
سکوت می کنم.
هر کس حرفی می زند، یکی از سخنرانی حاج قاسم در وصف شهید یوسف الهی می گوید و دیگری خاطره ای از سفر با او . آن یکی هم می گفت حسین به مرخصی که می آمد، خوش تیپ می گشت و...
دوستانم فکر می کردند به هدف زده اند و منتظر بودند ببینند من چه می گویم! کلاس گذاشتم و باسوادانه حرف زدم: گفتم چند کلید واژه می گویم، خودتان مطلب را بگیرید:
والفجر 8، شناسایی های اولیه، جزر و مد اروند، اندازه گیری های منظم، بچه های اطلاعات و عملیات، دفترچه یادداشت، خواب افتادن و الکی دفتر را پر کردن، آن هم برای 25 دقیقه! رویای صادقه حسین یوسف الهی، بر ملاشدن راز... و پیغامی از حسین به حسین:

«به حسین بگویید تو شهید نمی شوی»

و شد آنطور که نباید شد و حسین قهرمان قصه ما که از 13 سالگی در لباس سربازان خمینی عرض اندام کرده بود، گویی همه حماسه اش را در آن خواب بیست و پنج دقیقه لعنتی بر آب داد. شهادت بی شهادت! یوسف الهی شهید می شود، محمدرضای کاظمی شهید می شود.

و اینجا حسین بار دیگر خدا کمکش می کند تا به قدر نقل یک خاطره خواب نماند تا شاید آغازی دوباره کند راهی را که از آن باز ماند.

یک خاطره ماندگار از مقام معنوی« فرمانده اش حسین یوسف الهی» به قیمت بی آبرویی خودش اما همه می دانند حسین اهل معامله های پر ریسک بود!!! دل را به دریا می زند و می گوید تا برای تاریخ بماند:

خواب افتادم، به حسین راستش را نگفتم، ولی حسین  آسمانی خبط حسین زمینی رافهمیده بود.

آبروی مرا نبرد، فقط گفت به حسین بگویید:

«شهید نمی شوی» راست گفت و نگفت، ویران کرد و آباد کرد، و کرد با من آنچه باید می کرد و اینک بعد از 30 سال از آن خواب بیست و پنج دقیقه ای، به وصال حسین رسیدم و اشکهایم بر مزار معطر آن یوسف لشکر ببار نشست و حسین پیش گویی اش را پس گرفت: و شما در خبرها خواندید که:

«حسین بادپا به جمع شهدای مدافع حرم پیوست»

مبارکم باشد.

و اما آن خاطره خواب افتادن: ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( شنبه 94/2/12 :: ساعت 9:28 صبح )


»» پس از این آگهی نحوه اطلاع رسانی توافق لوزان را تحلیل کنید.

پروپگاندا شکلی از ارتباط است که هدفش تحت تاثیر قرار دادن عقاید یک جامعه به سوی دلایل و جوانبی است که برای شخص یا گروهی مفید باشد. 

مدل پروپگاندا مدلی مفهومی – با وجودی که از طرف مخالفین متهم به تئوری توطئه شده است - در اقتصاد سیاسی است که توسط ادوارد هرمان و نوام چامسکی ارائه شده است و نشان میدهد چگونه پروپگاندا، شامل سوگیری نظام مند، در رسانههای عمومی عمل میکند. این مدل به دنبال این است که نشان دهد چگونه مردم پروپگاندایز میشوند و چگونه رضایت برای سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ذهن مردم بر اساس این پروپگاندا "ساخته" میشود.

این تئوری نشان میدهد که روشی که طی آن اخبار ساخته میشوند (از طریق تبلیغات، منابع دولتی، صاحبان رسانه و غیره) یک تقابل علایق ذاتی را به وجود میآورد که به عنوان پروپگاندا برای نیروهای غیر دموکراتیک عمل میکند. (ویکی پدیا)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( چهارشنبه 94/2/9 :: ساعت 8:47 صبح )
»» تا اطلاع ثانوی این اشخاص موظف به اجرای اسلام نیستند

به جای لیست صاحبان پولهای کثیف که در قدرت هستند و امروز گفته نشد، کلمات قصار نویسنده ی وبلاگ، الهام گرفته از تیتر روزنامه آرمان امروزِ همین امروز منتشر شد.
«پلیس موظف به اجرای اسلام نیست»
صدا و سیمای جمهوری اسلامی موظف به اجرای اسلام نیست.
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی موظف به اجرای اسلام نیست.
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی موظف به اجرای اسلام نیست.
وزارت فرهنگ و آموزش عالی موظف به اجرای اسلام نیست.
سازمان اوقاف و امور خیریه موظف به اجرای اسلام نیست.
سازمان تبلیغات اسلامی موظف به اجرای اسلام نیست.
آموزش و پرورش موظف به اجرای اسلام نیست.
قوه قضائیه موظف به اجرای اسلام نیست.
قوه مجریه موظف به اجرای اسلام نیست.
قوه مقننه موظف به اجرای اسلام نیست.
بسیج موظف به اجرای اسلام نیست.
بانک موظف به اجرای اسلام نیست.
ملت موظف به اجرای اسلام نیست.
از همه مهمتر ستاد قطع هدفمند
یارانه ها موظف به اجرای
اسلام نیست.
نیست.
یست.
ست.
ت.
.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( یکشنبه 94/2/6 :: ساعت 9:26 عصر )
»» عبرتی از صفین برای امروز

نقشه جنگ صفین

این روزها در گرماگرم مناظرات و بگو مگوها بر سر مذاکرات هسته ای، جدای از مواضع گاهی افراط آمیز و گاهی برخاسته از تفکرات تفریطی، از خیلی ها می شنویم که:

اصل مذاکره و تیم مذاکره کننده مورد حمایت و تأیید رهبری است.

ما هم جمله ی فوق را قبول داریم اما به این بهانه می خواهیم گریزی به تاریخ داشته باشیم و مثالی بزنیم تا بصیرتمان افزوده گردد تا از بند افراط و تفریط در تحلیل های این روزها رهایی یابیم:

از ماجرای حکمیت در جنگ صفین که به خوبی مطلعید!؟

طرفداران نظریه حکمیت، کار را به جایی رساندند تا بالاخره امام و ولی زمان مجبور شدند به آن تن داده و به تعبیر امروزی آن را امضا کنند.

اما سؤال اینجاست:

اگر تفکر مالک اشتر در لشکر امام دارای کثرت بود و بخش معتنابهی از اصحاب، بصیرتی مالک گونه داشتند آیا
امروز قصه ی غمبار حکمیت، برگی از کتاب غصه های مولای ما بود!؟

پس عزیزان بیایید برای ولی مالک باشیم... تا پیروزی نهایی در میادین «صفین»گونه ای که برای انقلاب پیش می آید در واپسین لحظات عبور از پیچ تاریخ، با شکست و زبونی عوض نگردد.

باز هم تأکید می کنم نوشته ام به هیچ وجه در مقام رد یا تایید مذاکرات اخیر نیست و تنها خواستم اشاره ای داشته باشم تا خدای نکرده غفلت به سراغمان نیاید و اماممان تنها نماند. 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( سه شنبه 94/1/18 :: ساعت 12:15 صبح )
»» #LETTER4U

  • In the name of God, the Beneficent the Merciful

    To the Youth in Europe and North America,

    The recent events in France and similar ones in some other Western countries have convinced me to directly talk to you about them. I am addressing you, [the youth], not because I overlook your parents, rather it is because the future of your nations and countries will be in your hands; and also I find that the sense of quest for truth is more vigorous and attentive in your hearts.

    I don’t address your politicians and statesmen either in this writing because I believe that they have consciously separated the route of politics from the path of righteousness and truth.

    I would like to talk to you about Islam, particularly the image that is presented to you as Islam. Many attempts have been made over the past two decades, almost since the disintegration of the Soviet Union, to place this great religion in the seat of a horrifying enemy. The provocation of a feeling of horror and hatred and its utilization has unfortunately a long record in the political history of the West.

    Here, I don’t want to deal with the different phobias with which the Western nations have thus far been indoctrinated. A cursory review of recent critical studies of history would bring home to you the fact that the Western governments’ insincere and hypocritical treatment of other nations and cultures has been censured in new historiographies.

    The histories of the United States and Europe are ashamed of slavery, embarrassed by the colonial period and chagrined at the oppression of people of color and non-Christians. Your researchers and historians are deeply ashamed of the bloodsheds wrought in the name of religion between the Catholics and Protestants or in the name of nationality and ethnicity during the First and Second World Wars. This approach is admirable.

    By mentioning a fraction of this long list, I don’t want to reproach history; rather I would like you to ask your intellectuals as to why the public conscience in the West awakens and comes to its senses after a delay of several decades or centuries. Why should the revision of collective conscience apply to the distant past and not to the current problems? Why is it that attempts are made to prevent public awareness regarding an important issue such as the treatment of Islamic culture and thought?

    You know well that humiliation and spreading hatred and illusionary fear of the “other” have been the common base of all those oppressive profiteers. Now, I would like you to ask yourself why the old policy of spreading “phobia” and hatred has targeted Islam and Muslims with an unprecedented intensity. Why does the power structure in the world want Islamic thought to be marginalized and remain latent? What concepts and values in Islam disturb the programs of the super powers and what interests are safeguarded in the shadow of distorting the image of Islam? Hence, my first request is: Study and research the incentives behind this widespread tarnishing of the image of Islam.

    My second request is that in reaction to the flood of prejudgments and disinformation campaigns, try to gain a direct and firsthand knowledge of this religion. The right logic requires that you understand the nature and essence of what they are frightening you about and want you to keep away from.

    I don’t insist that you accept my reading or any other reading of Islam. What I want to say is: Don’t allow this dynamic and effective reality in today’s world to be introduced to you through resentments and prejudices. Don’t allow them to hypocritically introduce their own recruited terrorists as representatives of Islam.

    Receive knowledge of Islam from its primary and original sources. Gain information about Islam through the Qur’an and the life of its great Prophet. I would like to ask you whether you have directly read the Qur’an of the Muslims. Have you studied the teachings of the Prophet of Islam and his humane, ethical doctrines? Have you ever received the message of Islam from any sources other than the media?

    Have you ever asked yourself how and on the basis of which values has Islam established the greatest scientific and intellectual civilization of the world and raised the most distinguished scientists and intellectuals throughout several centuries?

    I would like you not to allow the derogatory and offensive image-buildings to create an emotional gulf between you and the reality, taking away the possibility of an impartial judgment from you. Today, the communication media have removed the geographical borders. Hence, don’t allow them to besiege you within fabricated and mental borders.

    Although no one can individually fill the created gaps, each one of you can construct a bridge of thought and fairness over the gaps to illuminate yourself and your surrounding environment. While this preplanned challenge between Islam and you, the youth, is undesirable, it can raise new questions in your curious and inquiring minds. Attempts to find answers to these questions will provide you with an appropriate opportunity to discover new truths.

    Therefore, don’t miss the opportunity to gain proper, correct and unbiased understanding of Islam so that hopefully, due to your sense of responsibility toward the truth, future generations would write the history of this current interaction between Islam and the West with a clearer conscience and lesser resentment.

    Seyyed Ali Khamenei
    21st Jan. 2015
  • http://farsi.khamenei.ir/ndata/news/28731/index.html#en


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( یکشنبه 93/11/5 :: ساعت 10:35 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نکته یِ مهمی در باب شیعه گی!
پینگیلیسم سیاسی!
راز سانسور مارادونا
نیازمند گروه خون عشق مثبت
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
همیشه وقت رفتنهای هر روزه
کریم الصفح
پاییز پر خزان
زندگی به سبک گل
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
و ما امّا کران تا کران کر
#دیوانه گی_شبانه، این قسمت چرا به این درخت می گویند بید مجنون!؟
وای از این کتاب
تو به تاریکی عادت نکن
کمتر شنیده شده در باب تقوا
[همه عناوین(142)]