سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندوه خوردن نیم کهنسال شدن است . [نهج البلاغه]
سرباز نبرد نرم
 
 RSS |صفحه اصلی|ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» #دیوانه گی_شبانه، این قسمت چرا به این درخت می گویند بید مجنون!؟

آنچه می‌گویم تماماً از زبان خودم بید، نه بید!

 «در شادی بلوغ ریشه‌هایم، جشنی برپاست؛ هر کسی در این بزم بهر کاری مهیاست؛ مثلا بلبل به ترانه، قمری به تماشاست؛ و سهم من رقصیدن است؛ که به زبان بیدی می‌شود، لرزیدن؛ رقصی برخاسته از یک آگاهیِ ناخودآگاه، تراویده از عشق؛ معلم دینی‌مان می‌گفتش فطرت. صدای دف آمد، گفتند خودش‌است، مجنون است، سرخ شدم، داغ شدم، مادرم گریست؛ پدرم بغض کرد، برادر پانزده ساله‌ام بین غیرت و خجالت حیران مانده بود. بار سوم بود که گفتم با اجازه بزرگترها بله و از آن روز شدم بید مجنون.  هرگاه مجنون دف می‌زند من می‌رقصم و عده‌ای خیال می‌کنند که من می‌لرزم. گاهی حتی خودم هم باورم می‌شود.»

 شب نوشت

https://eitaa.com/shabnevesht



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( شنبه 99/8/24 :: ساعت 1:56 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نکته یِ مهمی در باب شیعه گی!
پینگیلیسم سیاسی!
راز سانسور مارادونا
نیازمند گروه خون عشق مثبت
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
همیشه وقت رفتنهای هر روزه
کریم الصفح
پاییز پر خزان
زندگی به سبک گل
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
و ما امّا کران تا کران کر
#دیوانه گی_شبانه، این قسمت چرا به این درخت می گویند بید مجنون!؟
وای از این کتاب
تو به تاریکی عادت نکن
کمتر شنیده شده در باب تقوا
[همه عناوین(142)]