سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه به هرچه از او پرسیده می شود پاسخ می دهد، بی گمان دیوانه است [امام صادق علیه السلام]
سرباز نبرد نرم
 
 RSS |صفحه اصلی|ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مجتبی جا پای مصطفی

 

هدفم مقایسه نیست؛

اما خودتان قضاوت کنید.

پرده اول: شهید مصطفی چمران در کنار همسرش مکان: جبل عامل جنوب لبنان - وضعیت گلوله باران شدید اسرائیل به حدی که:

جوان‌های سازمان امل عصبانی بودند و می‌گفتند ما نمی‌توانیم و قدرت نداریم با اسراییل بجنگیم و برای ما جز مرگ چیزی نیست.

مصطفی می‌گفت من به کسی نمی‌گویم اینجا بماند. هر کس می‌خواهد برود و خودش را نجات دهد. من جز تکیه به خدا و رضایت و تقدیر او اینجا نمانده‌ام تا بتوانم می‌جنگم ولی کسی را مجبور نمی کنم اینجا بماند.

اما همین مصطفی را روزی کنار پنجره در مدرسه جبل عامل که ما آنجا بودیم دیدم که به پنجره تکیه داده و بیرون و غروب آفتاب را تماشا می‌کند و خورشید در حال فرو رفتن را، و می‌دیدم گریه مصطفی را توام با اشک فراوان و نه آهسته که بلند پرسیدم مصطفی چه شده؟ گفت نگاه کن چه زیباست! و آن طرف توپ‌ها و انفجارهای پیاپی. گفتم مصطفی چه می‌گویی چه زیباست! گفت: -با همان سکینه- اینطور که شما جلال می‌بینی سعی در همین جلال، جمال هم ببینی. این همه اتفاق، شهید، حادثه و ... عین رحمت است از خدا برای آنها که قلبشان متوجه خدا بشود. بعضی از دردها کثیف است اما دردهایی که برای خداست خیلی زیباست.

پرده دوم: شهید مجتبی اسدی در کنار دوستانش مکان: شلمچه جنوب ایران- عملیات بیت المقدس هفت - وضعیت گلوله باران شدید عراق در ابتدای عملیات و استفاده از تعداد زیادی منور به حدی که:

فرماندهان و کسانی که در جریان امر بودند از اینکه ممکن است با این تراکم نیرو در لحظه های اول عملیات تلفات زیادی بدهیم در جنب و جوش مخصوص شب عملیات بودند؛ مجتبی در ستون خود نشسته بود؛ یکی از دوستانش که رزمنده رسته دیگری بود از کنارش رد می شود. مجتبی صدایش می زند. رزمنده به طرف دوستش می رود، چیه مجتبی (در دلش جانم بگو) بین چقدر منورها قشنگند! و چند دقیقه دیگر... لبخندش تا قیامت امتداد یافت.

شهید مجتبی اسدی مصطفی چمران لبنان شلمچه غاده بیت المقدس هفت 7



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( دوشنبه 91/4/5 :: ساعت 11:22 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نکته یِ مهمی در باب شیعه گی!
پینگیلیسم سیاسی!
راز سانسور مارادونا
نیازمند گروه خون عشق مثبت
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
همیشه وقت رفتنهای هر روزه
کریم الصفح
پاییز پر خزان
زندگی به سبک گل
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
و ما امّا کران تا کران کر
#دیوانه گی_شبانه، این قسمت چرا به این درخت می گویند بید مجنون!؟
وای از این کتاب
تو به تاریکی عادت نکن
کمتر شنیده شده در باب تقوا
[همه عناوین(142)]