چرا هیچ وقت چنین حرفی را به شهدا نمی زنم؟ مگر شهدا را قبول ندارم؟ مگر دوستشان ندارم؟ مگر آرزوی شفاعتشان را ندارم؟ مگر و قت و بی وقت به آنها حسودی ام نمی شود؟ با این همه مطمئن باشید هیچ وقت نمی گویم شهدا شرمنده ام!!!! لا بد می گویید خیلی پررویی! ولی جالب است بدانید: نه اتفاقا، پر رو نیستم ولی این قدر در این سالها خوب نبوده ام که روی مواجه شدن و هم کلامی با آن لاله های اسمانی را ندارم. خیلی هنر بکنم بگویم شششش هههـ دا شششرممممنده ام.
یاد و خاطره دوست او کجاییو من کجاییم که چند ساعت دیگر 22/3/1367 در زمین تفتیده شلمچه ما را تنها گذاشت گرامی باد، یاد مجتبی اسدی، عباس جمالی پاقلعه دوست دوستم، یاد عباس محمدیان ویاد همه و همه شان گرامی باد.گردان 412 فاطمه الزهرا لشگر 41 ثارالله و همچنین سردار شهید شعبان کهنوجی جانشین گردان 418 ابوالفضل رفسجان گرامی باد.
از شلمچه بوی خون مجتبی آید هنوز