چه زندگی زندهای داشتند مردمانی که چون به آسمان پرکشیدند، همرهانشان در حسرت نبودنشان غرق در تحیر میشوند؛ و اگر نبود اِنزال صبر و سکینه از جانب پروردگار حکیم، اِی بسا تمایلِ جانشان همراهیِ جانانشان بود به مقصد آسمان.
و حسرت تنها سهم من از مرور مردمان نیک است... و افسوس که دانایانِ اسرار سعادت، خموشانند؛حکایتشان داستان گنگی را ماند که در خواب شفایش میدهند، ولی از خواب که بر میخیزد هیجانِ نطق، زبانش را بند میآورد. اگر چه ما نیز همچنان کران تا کران کر.
نسأل الله منازل الشهداء و مصاحبةالابرار
نوشته شد به یاد فردی شخیص، خلاصهیِ رزومهاش، انسان. تا شاید حکیمانِ خاموش لبی واکنند برای از او گفتن و عطر وجودش را تراویدن به درون شامههای بیاحساس این روزها.
شب نوشت
https://eitaa.com/shabnevesht
آنچه میگویم تماماً از زبان خودم بید، نه بید!
«در شادی بلوغ ریشههایم، جشنی برپاست؛ هر کسی در این بزم بهر کاری مهیاست؛ مثلا بلبل به ترانه، قمری به تماشاست؛ و سهم من رقصیدن است؛ که به زبان بیدی میشود، لرزیدن؛ رقصی برخاسته از یک آگاهیِ ناخودآگاه، تراویده از عشق؛ معلم دینیمان میگفتش فطرت. صدای دف آمد، گفتند خودشاست، مجنون است، سرخ شدم، داغ شدم، مادرم گریست؛ پدرم بغض کرد، برادر پانزده سالهام بین غیرت و خجالت حیران مانده بود. بار سوم بود که گفتم با اجازه بزرگترها بله و از آن روز شدم بید مجنون. هرگاه مجنون دف میزند من میرقصم و عدهای خیال میکنند که من میلرزم. گاهی حتی خودم هم باورم میشود.»
شب نوشت
https://eitaa.com/shabnevesht
با همه دردمندی، بعدالظهر پنجشنبه سیزدهم تیرماه، محمدباقر عدهای را دعوت کرد تا درباره مرجعیت بعدی تصمیم بگیرند. «حمایت از سید ابوالقاسم خویی یا سید روح الله خمینی؟»
از این به بعد نام #مریم_برادران در فهرست نویسندگانی خواهد بود که مطالعه کتابش حال تو و دلت را خوب خواهد کرد... شوق خواندن ادامه کتاب از توضیحِ بیشتر بازم میدارد...
این پاراگراف به غرضی انتخاب شد نه اینکه اوج کتاب باشد...
با افتخار و با اشکی برخاسته از حسرت و شور و هیجان، خودم را به عنوان یکی از خوانندگانِ کتابِ پر فضیلتِ #نا، خدمت همه دوست دارانِ عشق و حماسه و بندگی و شهادت معرفی میکنم.
#معرفی_کتاب
#رسانه_باشیم
#سربازِ_نبرد_نرم_باشیم
شب نوشت
https://eitaa.com/shabnevesht
الان خبر دادند که این کتابِ جان، به چاپ سوم رسید. 10:35
تاریکی نمی گذارد تو مشق بنویسی، نمیگذارد تو راه بروی، حتی نمیگذارد تو ببینی، چه برسد بگذارد تو عاشق بشوی، و یا کوچ کنی، تاریکی تو را عقیم میخواهد، از نوشتنت میهراسد، از شکفتنت هراس دارد، میدانم تو در تاریکی نمیبینی پنجره را، اما صدای چکاوکی که پشت آن پنجره غبارآلود، برای دیدنت بالبال میزند، میشنوی، نترس به سمتش برو، بویش را که شنیدی ردش را بزن، تو به نور رسیدی، پنجره باز شد، چکاوک خندید... مادرت: دخترم بیدار شو، نمازت...
#شب_نوشت_در_روز_نوشت
#نماز_نور_است.
https://eitaa.com/shabnevesht
در اهمیت تقواهمین بس که خداوند میفرماید: «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَ اللَّهِ أَتقاکُم» (1)
اما سؤال اینجاست؛ تقوا چیست!؟
حقیقت تقوا یعنی التزام عملی به تکلیف مشروط به اخلاص.
بنابراین متقی کسی است که در ظاهر به تکالیف الهی خود، اعم از اوامر و نواهی پایبند باشد و در این پایبندی انگیزه اش اطاعت خدا باشد.
ممکن است کسی بپرسد اگر کسی بخاطر آبرویش تن به گناه نداد، متقی حساب نمیشود، پاسخ این است که خیر؛ ولی از آثار وضعی گناه بر روح و روانش و نیز ثبت عمل در نامه اعمالش در امان است. تفاوت چنین شخصی که به خاطر آبرو گناه نمیکند با آنکه فقط به خاطر خدا گناه نمیکند خیلی روشن است. در قرآن نیز در بیان داستان حضرت یوسف نیز به این مطلب یعنی ترک گناه فقط به خاطر خدا تصریح شده است. (2) که با قرائت و دریافت ترجمه اذعان خواهید فرمود.
حتی قرآن با این عظمتش کتاب هدایت است؛ برای کی!؟ متقین. بنابراین اگر از حقیقت تقوا فاصله بگیریم و اعمال و تروکمان را مطلقا به حساب تقوا بیاوریم قافله را باخته ایم. حضرت امیر نیز این معنا از تقوا را متذکر شدهاند: اوصیکم عبادالله بـ «تقویالله» اضافه تقوی به الله. (3)
اللَّهُمَّ وَ أَنْطِقْنِی بِالْهُدَی، وَ أَلْهِمْنِی التَّقْوَی (4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) آیه 13 سوره حجرات
(2) آیات 23 و 24 سوره یوسف
(3) نامه 47 نهج البلاغه
(4) دعای بیستم صحیفه سجادیه
https://eitaa.com/shabnevesht