سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، او رابه بلایی بزرگ مبتلا می کند . پس اگر آن بنده راضی گشت، بهره اش نزد خداوند، رضایت است و اگر ناخشنود گشت، بهره اش نزد خداوند، ناخشنودی است [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
سرباز نبرد نرم
 
 RSS |صفحه اصلی|ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» بلای تزیین

یکی از مصائبی که مع الأسف متصورالمؤمنین بدان گرفتارند، عدم توجه به مسئله‌ای به نام حقیقت، باطن و  ملکوت اعمال است؛ و این بر می‌گردد به نبودِ فهم جامع و کاملی از دین؛ و افتادن در دام شیطانی تزیین عمل. 

درست در لحظه‌ای که فکر می‌کنیم در اوج قله معنویت هستیم و از نماز شبمان یا انفاقمان یا جهادمان غرق لذتیم، بسا که رذیله‌ای سخت ویران‌گر در درون ما در حال قدرتمند شدن است. و تلک الامثال را خودتان تسری دهید. 

نکته اینجاست آنچه  ما را از ذل بندگی غافل کند و حس شریک‌اللهی را در ما به وجود آورد، به خاطر بدیِ باطنش بسیار و بسیار گناه تر است. 

در طول تاریخ کم نیستند شماری از جامعه‌یِ متظاهر به ایمان که به ظاهر فروع ده‌گانه، عاملند ولی توحید را که اصل الاصول است، بو هم نکرده‌اند. 

اصولا فلسفه و حقیقت ولایت، رساندن بشر به قله توحید است، و کارکردِ تربیتی‌اش به این است که ذل بندگی را در موحدین به عنوان خصیصه ای بیمه گر از بیماری زیغ قلب، زنده نگه می‌دارد.

این بحث نکته‌ها دارد برای طالبین به شرط تأمل و تفکر و باور. 

 

#متدین_پنداری

#خودش

 

?? سربازِ نبرد نرم ??

http://eitaa.com/joinchat/95027200C4feefddbb9



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( شنبه 99/8/3 :: ساعت 4:13 عصر )
»» ماجراهای من و تقوا

 

خودم نوشتم

 

من تقوا دارم وقتی مجبورم

من تقوا دارم وقتی مشهورم

من تقوا دارم وقتی محرومم

من تقوا دارم وقتی مرؤوسم

من تقوا دارم وقتی محبوسم

من تقوا دارم وقتی مرعوبم

من تقوا دارم وقتی مقروضم

من تقوا دارم وقتی مسلولم

من تقوا دارم وقتی مسجونم

من تقوا دارم وقتی مسحورم

من تقوا دارم وقتی مرموزم

من تقوا دارم وقتی صدرویم

من تقوا دارم به خاطر آبرویم

من تقوا دارم خری می‌جویم

من تقوا دارم دلبری می‌جویم

من تقوا دارم وقتی پولجویم 

من تقوا دارم وقتی محبوبم

من تقوا دارم وقتی یک چوبم

من تقوا دارم وقتی مقصودم

من تقوا دارم وقتی مدیونم

من تقوا دارم وقتی مسؤولم

من تقوا دارم وقتی نمی‌دونم

بقیه‌شم که خوابم

پس کِی تقوا دارم  وقتی که مخلوقم!؟ 

 

نوشته شد توسط سـ نـ ن

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( پنج شنبه 99/8/1 :: ساعت 12:58 عصر )
»» تذکاری

لا حُبَّ فی المعصیة و لا معصیةَ فی الحُب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( جمعه 97/7/13 :: ساعت 10:37 عصر )
»» فرصت طلایی خدادادی

فارغ از دسته‌بندی‌های سیاسی و با نگاهی صرفاً ملّی، هر عقل سلیمی حکم می‌کند، با توجه به ویژگی‌های فردی و اشتراک اهداف و برنامه‌های آقایان رئیسی و قالیباف، همکاری این دو، در دولت جدید نوید بخش آغاز فصل جدیدی در تعالی و توسعه همه جانبه جمهوری اسلامی خواهد بود.
تجربه کم نظیر قالیباف در اداره آبرومندانه و مدرن ابرشهر تهران علی رغم وجود فشارهای اقتصادی و سیاسی داخل و خارج در سالیان طولانی، سرمایه‌ی مغتنمی است که در سایه درایت و کرامت رئیسی می‌تواند کارآمدترین دولت پس از انقلاب را به ارمغان آورد.
بنابراین بر آحاد نخبگان و دلسوزان ملت و صاحبان خرد در هر رتبه‌ای که هستند لازم است که در این ساعات پایانی منتهی به انتخابات، نهایت تلاش خود را در راستای آگاهی بخشی و تنویر افکار عمومی مبذول دارند و این فرصت طلایی خدادادی را پاس دارند.

بعدالتحریر:
شاید بتوان دولت یکماه شهیدان رجایی و باهنر را اینگونه ارزیابی کرد. (پس برای دومین بار)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( سه شنبه 96/2/26 :: ساعت 8:45 صبح )
»» طنز| روایتی خواندنی از یک کابوس

چند شب است دارم کابوس می‌بینم نه ببخشید اسحق می‌بینم.


??داستان چیست!؟ رئیس جمهورِ مختال، فخورانه وارد فرودگاه کریمان می‌شود اماّ فکر می‌کنید مستقبلینش کی‌اند!؟ رفقای فابریک کابوس! نه ببخشید اسحاق! خوش و بشی می‌کند و سوار خودرو می‌شود، با اسکورت و تشریفات.
هر خیابانی که رد می‌شوند با خودش می‌گوید الان به صف مستقبلین که در دو سوی خیابان ایستاده‌اند می‌رسیم امّا گویا در شهر خبری نیست! با خودش می‌گوید آهان فهمیدم همه مردم رفتند سالن کوشش تا من برسم؛ به نزدیکی سالن می‌رسند اما خبری از مردم نیست فقط تعدادی از پرسنل حفاظت و مأموران پلیس ساختمان را احاطه کرده‌اند باضافه خودروهای دولتی و به طور معمول صدا و سیما... ظرفیت اسمی سالن تلاش 2000 نفره جون به جونش بکنی 1000 نفرهم بذار روش.. امّا ای وای پس کو مردم؟ چرا پر نشده!؟ این بچه‌های طفل معصوم مگر مدرسه ندارند! اینجوری که بیشتر ضایع میشه! از پشت شیشه عینک نگاهی به عکس‌هایی که در دست بچه‌هاست می‌کند تو دلش (مثل جنابخان) میگه: اسحااااااااااااااق!؟ گوشش رو تیز می‌کنه تا ببینه بچه‌ها چه شعاری می‌دهند!؟ نه خدای من مگه داریم مگه میشه!؟ اسحاق دوستت داریم. اسحاق دوستت داریم. باباجون من فریدونم فریدون! حالیتونه!؟ بچه‌ها انگار که چیزی نشنیده باشند صداشون بلندتر میشه: اسحاق دوستت داریم... اسحاق دوستت داریم... و این بود فرجام رئیس جمهور فریدون با هوادارانش که آنها هم دیگر باورش ندارند.

?? آقا بیدار شو! حاج آقا بیدار شو! چرا خیس عرقی!؟ این حرف‌ها چی بود با خودت تو خواب می‌گفتی!؟ فریدون دیگه کیه!؟
من گفتم!؟ من کی گفتم؟ من نگفتم، بازم می‌گم؛ نگفتم، گفتم!؟ کی گفتم!؟ اصلا دلم می‌خواد وعده 99 روزه بدم... من کی وعده دادم!؟ بازم وعده می‌دم!؟

????فاعتبروا یا اولی الابصار!

?? لینک عضویتِ S.NN??
https://t.me/saeidnasrollahinasab

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( یکشنبه 96/2/10 :: ساعت 3:42 عصر )
<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نکته یِ مهمی در باب شیعه گی!
پینگیلیسم سیاسی!
راز سانسور مارادونا
نیازمند گروه خون عشق مثبت
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
همیشه وقت رفتنهای هر روزه
کریم الصفح
پاییز پر خزان
زندگی به سبک گل
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
و ما امّا کران تا کران کر
#دیوانه گی_شبانه، این قسمت چرا به این درخت می گویند بید مجنون!؟
وای از این کتاب
تو به تاریکی عادت نکن
کمتر شنیده شده در باب تقوا
[همه عناوین(142)]