سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که براى خدا خشم کرد ، باطل را هر چند سخت بود از پا درآورد . [نهج البلاغه]
سرباز نبرد نرم
 
 RSS |صفحه اصلی|ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» عشق و گناه + یک شعر که مطمئنا خیلی هاتون دنبالشین

اگر بپذیریم که عشق  عبارت است از «فنای عاشق در معشوق» که لازمه آن جز معشوق ندیدن است، ممکن است در این هنگام پرسشی به ذهن متبادر شود و ان این که «آیا عاشق غیر خدا شدن حرام است؟»

اعمال انسان از یک جنبه به دو دسته‌ی اختیاری (ارادی) و غیر اختیاری تقسیم می‌شود و می‌دانیم که مقوله‌ی «حرمت» فقط اعمال ارادی و اختیاری را در بر می‌گیرد.

حال سؤال اینجاست که آیا عشق، عملی است اختیاری یا بی‌اختیار، تا بعد از آن نوبت به پرسش ما برسد که «عاشق غیر خدا شدن چه حکمی دارد؟» ظاهر این است که پدیده‌ی عشق مستقیماً در محدوده‌ی اعمال اردای نیست، بلکه نفوس انسانی بسته به محدوده‌ی نگاهشان به عالَم گاهی عاشق می‌شوند.

لکن در فرایند عشق یک عنصر ذاتی وجود دارد که در فرض عدم آن عشقی پدیدار نمی‌گردد و آن نیست مگر همان که در ابتدا ذکر شد یعنی «اراده‌ی همه خوبی‌ها و نثار آن‌ها به معشوق». این را که از عشق بگیری چیزی نمی‌ماند جز یک اسکلت متعفن که منبعث از لاف بزرگی است به نام «Love» و دیگر هیچ.

از اینجا به بعد می‌خواهیم به این مطلب برسیم که اصولاً عشق ولو اصطلاحاً عشق مجازی! نه تنها منافی با عبودیت نیست، بلکه قوامش به عبودیت است، چرا که عاشق همواره باید محبوبش را از گزند همه نقص‌ها و کاستی‌ها که در رأس آن خسران معنوی است برهاند. بنابراین هرگز راضی به معصیت معشوق نیست و خودش نیز که وصله‌ی او محسوب می‌شود باید بر کمالاتش بیفزاید تا منقصتی برمحبوب پدید نیاید.

بنابراین در عشق معصیت راه ندارد، چرا که گناه در عشق یعنی معشوق  راضی‌شدن به فرو افتادن محبوب در ورطه‌ی هلاک و تباهی...

پس بدانیم و بدانید که در عشقمان اگر اسیر ولو یک نیم نگاهِ حرام نیز بشویم، این عشق نیست، بلکه هوسی است حیوانی که برای خوش‌آمد نفس طغیان‌گر، کلمه‌ی مقدس عشق را بر آن پوشانده‌ایم.

مرز در عقل و جنون باریک است

کفر و ایمان چه به هم نزدیک است

 عشق هم در دل ما سر در گم

مثل ویرانی و بغض مردم

گیسویت تعزیتی از رویا

شب طولانی خون تا فردا

مستم از جام تهی حیرانی

باده نوشیده شده پنهانی

عشق تو پشت جنون محو شده

هوشیاریست ، مگو سهو شده

من و رسوائی و این بار گناه

تو و تنهائی و آن چشم سیاه
از من تازه مسلمان بگذر
بگذر از سر پیمان بگذر
دِین دیوانه به دین ، عشق تو شد
جاده ی شک به یقین ، عشق تو شد
مستم از جام تهی حیرانی
باده نوشیده شده پنهانی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید نصراللهی نسب ( شنبه 84/12/27 :: ساعت 3:39 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

نکته یِ مهمی در باب شیعه گی!
پینگیلیسم سیاسی!
راز سانسور مارادونا
نیازمند گروه خون عشق مثبت
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
همیشه وقت رفتنهای هر روزه
کریم الصفح
پاییز پر خزان
زندگی به سبک گل
پرسشی نو در موضوع بحران کرونا
و ما امّا کران تا کران کر
#دیوانه گی_شبانه، این قسمت چرا به این درخت می گویند بید مجنون!؟
وای از این کتاب
تو به تاریکی عادت نکن
کمتر شنیده شده در باب تقوا
[همه عناوین(142)]